امتیازها و مشکلهای ناشی از تغییر دبیرهی (خط) فارسی به رومیایی
تا آنجا که به تلاش و جستجو پرداختهام، پیشنهاد تغییر دبیرهی فارسی اولینبار بیش از یکونیم قرن پیش در دوران قاجاریه صورت پذیرفته که البته اگر آنزمان روی میداد، امروزه تا این حد این مشکلها را نداشتیم اما در این زمان چنین اقدام، تصوری باطل و غیرعملی است که در سطرهای پایینتر به بخشی از آن اشارت شده است.
گروهی بدون لحظهای اندیشیدن به مشکلها و عاقبت کار، طوطیوار میگویند؛ خط اکنونی ما موجب عقبافتادگی مملکت ما نسبت به غربیها میشود اما نمیگویند؛ الفبای زبان فارسی چگونه به پیشرفت مرز و بوم ما آسیب وارد میسازد و تغییر آن چگونه مملکت ما را از عقبماندگی دور نگاه میدارد و در آسمان توسعه به اوج میرساند.
اندیشه به تغییر خط در ایران به این ماننده است که کسی در عالم خیال، سوار بر مرکب اندیشههای رویایی خود شود و در ذهن، تصویرهای بلندپروازانهای ترسیم و برای آیندهی خود نقشههایی طرح کند اما در مقام عمل متوجه شود که موانع و مشکلهای بسیاری سر راهش قرار دارد و اندیشهی به حقیقت پیوستن آن رویاها، توهّم باطلی بیش نبوده، یعنی؛ تازه درمییابد تا چه حد اسیر خیالپردازیها و بلندپروازیها بوده و این تکتازیها و هوسبازیها تا چه اندازه ناپخته و خام بوده است.
اینکه خط تمامی زبانهای دنیا کم و بیش نارسا و دارای نقیصه است و اینکه اِعراب خط رومیایی در حروف است، نه نشانهای در محیط آن و اینکه خط مذکور بر الفبای فارسی و عربی برتری دارد، پدیدهای است، غیرقابل انکار اما آیا از صاحبان دیگر زبانها پرسیده شده؛ چرا بهتغییر خط خود نمیپردازند و یا برای نمونه از مردم ترکیه پرسیده شده، شما که تا حد غیرقابل تصوری به اروپایی شدن گرایش دارید و از شراب عقدهها و خیالپردازیها مستید، آیا از تغییر خط خود به رومیایی راضی هستید؟ یا اینکه آیا بدین وسیله پیشرفتی حاصل کرده و توانستهاید، مثلا با آپولو به کرهی ماه سفر کنید؟
یکتن از این نظرپردازان از دانشجویان ترکیه، پرسیده که آیا به راحتی میتوانید، متون پیشینیان خود را درک کنید؟!
تا آنجا که من اطلاع دارم، هماکنون بسیاری از جوانان آن مرز و بوم به فراگیری خط پیشینیان خود میپردازند و در این زمینه حتا با ذوق و شوقی فراوان دورهی خطاطی را نیز طی میکنند و یا بسیاری از اینکه نمیتوانند، متنهای پیشینیانشان را بخوانند و برای مطالعه و درک آن مجبورند با تلاشی بسیار به جستجوی آثار ترجمه شدهای بپردازند، بسیار دلگیرند.
اگر با چشم بصیرت بنگریم، میبینم، تغییر خط در ایران علاوه بر داشتنِ ویژگیهای متعالی و مزیتهای فراوان، مشکلهای غیرقابل پیشبینی و آزاردهندهای را نیز بههمراه خواهد داشت که پس از تغییر خط کمکم ظاهر خواهد شد و به سنگ انداختن در چاه ماننده است که هزاران نفر از بیرون درآوردن آن عاجزند!
البته این بندهی حقیر با ایجاد یک خط دیگر در کنار الفبای فارسی در صورتیکه مشکلی به دیگر مشکلها نیفزاید، مخالفتی ندارم اما میبایست بهوسیلهی زبانشناسان و کارشناسان برجستهی ادبی، عواقب چنین اقدامی جلوتر بررسی شود تا در آینده به دشواریهای آزاردهندهی تازهتری برخورد نکنیم، زیرا این احتمال وجود دارد، مردم دبیرهی فارسی را کنار گذاشته و بیشتر به خط رومیایی گرایش پیدا کنند. برای نمونه، میتوان این خط را بهروی کالاهای صادراتی درج کرد و یا حتا در آموزشهای علمی و ... بهکار گرفت اما اینکه بخواهیم، بهطور کل دبیرهیمان را حذف کنیم، غیرمعقولانه بهنظر میآید و قطعا بسیاری از صاحبنظران ادبیات فارسی و برخی از مردم مخالفت خواهند ورزید و برخلاف زعم گروهی، اعتقادم بر این است که میتوان بهرفع ایرادهای این خط پرداخت. چراکه دستکم یکی دو نسل بعد که آثار قلمی و خطی گذشتگان خود را مطالعه میکنند، گمان نمیکنند، به عهد باستانی سفر کردهاند.
حال چرا باید دبیرهی زبان فارسی را پاس داشت؟
من بر این رای پایدار هستم که دبیرهی فارسی نمیتواند، از اختراع عربها بهشمار رود. زیرا زمانیکه ما از خط میخی بهره میبردیم، اصولا آنها نمیدانستند که میتوان لفظها را به صورت نوشته ثبت و ضبط کرد. یعنیاینکه؛ عربهای خوشگذران که در یک دستشان جام می و در دیگر دستشان خنجر و بر نیمتنشان شمشیر آویزان بود، نمیدانستند که یکی دیگر از راههای انتقال احساس و اندیشه که میتواند تا پایان جهان همچنان جاوید و به یادگار باقی بماند، خط است.
آری، آنان همواره در حال قتل و غارت و خوشگذرانی و زنبارگی و میگساری بودند و اصولا زمان اندیشیدن به این گونه موارد را نداشتند و نمیتوانستند، در اندک مدتی خطی زیبا خلق کنند!
گروهی از زبانشناسان محقق اعتقادشان بر این است؛ خط عربی برگرفته از دبیرهی نَبَطی و دبیرهی نَبَطی نیز برگرفته از دبیرهی آرامی است. یعنی رد پای خطی که به عربی موسوم است، در دوران هخامنشیان، با نام "آرامی" دیده شده و آن زمان بسیار کهنتر است، از پیشینهی تاریخی خطی که عربها از آن بهرهوری را آغاز کردهاند.
خط نَبَطی [خطی است که از خط آرامی ایجاد شده]
خط آرامی [خطی است که آرامیها از عبری گرفته و به اشکال مختلف درآوردهاند]
(از تاریخ ایران باستان صفحهی ۱۶)
زبانشناسان محقق میگویند: یکی از کهنترین سندی که این ادعا را ثابت میکند، کتیبهی «نقشنماره» است که مربوط به ۳۲۸ سال پس از میلاد حضرت مسیح "ع" میشود.
سند دیگری موجود است، بهنام کتیبهی «نقش زبد» که این کتیبه مربوط میشود، به ۵۱۱ سال پس از میلاد حضرت مسیح "ع"
سند دیگر اینکه؛ کتیبهی است بهنام «نقش حران» که مربوط میشود به ۵۶۸ سال پس از میلاد حضرت مسیح "ع"
تمامی این کتیبهها بسیار کهنتر است، از تاریخچهی پیدایش خط عربی و از آنجاکه بحث اصلی ما مربوط به خط فارسی است، نه عربی، علاقمندان بهمنظور اطلاع بیشتر میتوانند، به منابع زیر رجوع کنند:
یک؛ تاریخ زبان فارسی. پرویز خانلری، چاپ سال (۱۳۸۲) جلد یک. فرهنگ نشر نو
دو؛ برجیان. حبیب. کتابت زبانهای ایرانی تهران. سروش. چاپ اول. سال ۱۳۷۹
سه؛ تاریخ تمدن اسلامی. جلد سوم. صفحهی ۵۸ الی ۶۰
ابن خلدون. المقدمه. صفحهی ۴۱۷ الی ۴۲۱
چهار؛ دایرهالمعارف (القرنالعشرین) جلد سوم صفحهی ۶۲۱ اثر: جرجی زیدان
پنج؛ انتشارالخطالعربی. صفحهی ۱۳ الی ۱۵ ناجیالمصرف، مصورالخطالعربی. صفحهی ۳۳۸ محمدطاهرالملکیالکردی. تاریخالخطالعربی و آدابه. صفحهی ۵۴
شش؛ سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان. همایون فرخ، رکن الدین. تهران. انتشارات اساطیر. سال ۱۳۸۴
هفت؛ خلیل یحییالنامی، اصل الخط العربی. جلد سوم. ترکی عطیة. الخط العربی الاسلامی. صفحهی ۲۲ عبدالفتاح عباده
●
اما آقای پورمسلمی معتقد است که خط عربی ریشهی ساختاری ایرانی دارد و در مقالهی خود برای اثبات این ادعا به قیاس "خطها" پرداخته است. ملاحظه فرمائید: 👇

●

●

اکنون چه این درست باشد، چه آن، پیشینهاش بازمیگردد، به سرزمین عزیز ما ایران، چراکه این خط باستانی برخلاف نامش متعلق به ایرانیان بوده و تا ابد خواهد ماند و میبایست همینگونه یادگار بزرگانمان را پاس داریم.
ما در این مبحث تغییر خط الفبای باستانی خود را از دو منظر اساسی بررسی میکنیم:
۱ - موارد فنی ادبی. مزایا و مشکلهای پس از تغییر دبیره (خط)
۲ - مشکلهای ناشی از تغییر دبیره (خط) در موارد غیر ادبی!
●
یک. بحث دربارهی موارد فنی
یکی از دلایل موافقین تغییر دبیرهی زبان فارسی این است؛ (((ایراد اساسی خط اکنونی ما فارسیزبان، عدم توانایی در نوشتن نشانهی مصوتهاست))) که البته میدانیم، چنین نیست و در دبیرهیمان نشانههای فتحه، کسره و ضمه موجود است اما اینکه مردم آن را در نوشتارهای خود مورد استفاده قرار نمیدهند، بحث دیگری است و مربوط به ضعف خط نمیشود که اندوهی در دل برخی دلواپس ایجاد کرده است. اگر نویسندگان کمکاری میکنند، این دیگر مشکل دبیرهی فارسیزبانان نیست، بلکه عیب از کاربران آن یا نویسندگان است. حال چرا باید گناه خود و دیگران را به گردن خط بیندازیم؟
بهانهی گروه دوم نیز همین است، چرا مردم از این نشانهها بهره نمیبرند تا در خوانش واژگانی که از حیث نوشتاری مشابه یکدیگرند، دچار مشکل نشوند. یعنی برای نمونه اگر در مطلبی نوشته شده باشد؛ "در خانه" به اشتباه آن را "دُرّ خانه" و "سردرد" را "سِرّ درد" و اَشکال هندسی" را "اِشکال هندسی نخوانند"!!
بسیار خب! چه وجه اشتراکی میان بیتعمقی و کمسوادی با ایرادهای خطی وجود دارد؟ البته میپذیریم، احتمال اینکه در نوشتاری تمیز دادن برخی از واژگان با واژگان مشابه تلفظی، برای گروهی اندکی سخت باشد، هست اما این را هم باید پذیرفت که درصد چنین رویدادی کم و بسیار ناشیانه است که بهخاطر چند واژهی همشکل بخواهیم، خط خود را بهطور اساسی تغییر دهیم، وانگهی از فحوای جملهها میتوان به خوانش صحیح واژه پرداخت و دیگر اینکه هرگاه نویسندهای احتمال دهد که خوانندگان مطلبش نمیتوانند، مصوتهای واژگانی را که از حیث لفظی، مشابه یکدیگرند، شناسایی کنند؛ میتواند آن را نشانهگذاری کند. میخواهم، این مطلب را افاده کنم، این نمیتواند، دلیل مناسبی برای برخی از دلواپسان به منظور تغییر خط باشد. ضمنا اینکه ما در نوشتار خود از نشانههای کسره، فتحه و ضمه بهره نمیبریم، از ویژگیها و امتیازهای مهم خط فارسی بهشمار میرود، نه عیب. یعنی کوتاه کردن واژگان در نوشتار! این نکته که هماکنون میخواهم عرض کنم، بسیار قابل توجه است، چرا برخی عیبهای زبانی دیگر مرز و بومها را امتیاز، و شاخصها و امتیازهای متعالی زبان فارسی را نقیصه تلقی میکنند؟ باید به آنان یادآور شد که بهره نبردن از نشانههای ذکر شده به این بدان معناست که سوادآموزان، ابتدا فراگیری را با نشانهگذاری مصوتها آغاز میکنند و هنگامیکه در این زمینه به تبحر خاصی دست یافتند و از حیث سواد و دانش به درجهی بالاتری راه پیدا کردند، میتوانند، بدون استفاده از نشانههای ذکر شده، مفهوم را دریابند و این نشانهی پیشرفت بهشمار میرود، نه پسرفت! آیا خطهای دیگر دارای چنین امتیازی است؟
در زبان عربی بهعلت تشابه نوشتاری واژگان، قطعا باید از نشانهها بهره برد که برای نمونه؛ واژگان (مَلَک. مَلِک. مُلک مِلک) با یکدیگر اشتباه گرفته نشوند و از آنجاکه برخی از واژگان عربی در زبان ما کاربرد دارند، ما نیز گاهی از این نشانهها بهره میبریم اما در واژههایی که این شباهتها موجود نباشد، چه نیاز به نشانهگذاری است؟
میگویند؛ چرا "خواهر" مینویسیم و "خاهر" بهلفظ درمیآوریم! یعنی چرا لفظ با نوشتار هماهنگی ندارد. در پاسخ باید گفت؛ به این دلیل که واژهی مذکور در دوران گذشته، "خَوْاهر" تلفظ میشده و امروزه این نوع تلفظ از میان رفته اما طرز نوشتار آن به دلایل گوناگون همچنان باقی مانده است. در زبان انگلیسی و دیگر زبانها نیز چنین مواردی مشاهده میشود. مثلا انگلیسیزبانها مینویسند؛ (Harld) اما آنرا (هاد) به لفظ درمیآورند. یا (talk) مینویسند اما (تاک) میخوانند!
در زبان عربی که الیماشاءالله از اینگونه موارد، آنهم بهگونههای گوناگون مشاهده میشود و تا حدی است که کسی را توان شمارش آن نیست و این تا اندازهای اظهر من الشمس است که در اینباره نیاز به ذکر شاهدمثال نیست. مثلا همین "الشمس" که در سطر فوق مشاهده فرمودید، بدون "ال" بهلفظ درمیآید که زبان عربی را میتوان از حیث خط دارای ناهمگونترین دبیرهی زبان دنیا دانست.
در ادامه گفتهاند؛
(((آتاترک خط "فارسیعربی" را از بین برد و خط رومیایی را به جای آن برگزید و گمان نمیکنم، به هویت تاریخیاش لطمه خورده باشد. متخصصانی هم که باید به سراغ نوشتههای دورهای که خط "فارسیعربی" استفاده میشده، بروند، آن خط را یاد میگیرند. این که مشکلی نیست.)))
پاسخ؛ لطمه خورده و بسیار هم خورده است. با گذشت حدود یک قرن از تغییر خط در ترکیه، هنوز هستند، کسانیکه آن را اقدامی نادرست قلمداد میکنند. بسیاری از مردم ترکیه اعتقادشان بر این است که تغییر الفبایشان ارتباط مردم را با پیشینیان قطع کرد و در اندک زمانی، میلیونها نفر به یکباره به تودهای بیسواد بدل گشتند، بهگونهای که امروزه دانشجویان برای مطالعه و مرور پیشینهی دوران عثمانی راهی جز استخدام مستشار ندارند.
رجب طیب با اعلام اینکه، تغییر خط بهوسیلهی آتاترک کار نادرستی بوده، با لحنی کنایهآمیز گفته: (((بسیاری از مردم ترکیه در چند دههی پیش با تغییر خط، ارتباط خود را با هویت تاریخی از دست دادهاند تا جاییکه حتا هنگامیکه سر مزار بزرگانمان حاضر میشویم، نمیتوانیم، متن حک شده روی سنگشان را بخوانیم)))
پسرش بلال که مسئولیت نشر علم را بهعهده دارد، در مصاحبهی تلویزیونی با (CNN Türk) یادآور شد:
(((بهیاد دارم، در دوران دبستانی خود، بهصورت شفاف به ما گفتند؛ دلیل عقبماندگی ما نسبت به دیگر کشورها خط و الفبای زبانمان بود و این تغییر خط موجب پیشرفت مرز و بوم ما میشود. اکنون این سوال مطرح است، برای نمونه چرا کشورهای یونان، چین، ژاپن [که دارای خطی عجیب و پرحروفاند] بدون تغییر خط خود به پیشرفت شگرفی نائل شدهاند؟ ما چرا پیشرفت کشور را به تغییر خط ارتباط دادهایم؟ و نتیجهی نهایی اینکه؛ هیچگونه ارتباطی میان پیشرفت و تغییر خط وجود ندارد. ما ظاهر ترکیه را از اروپا شبیهسازی کردهایم، پس چرا تا امروز نتوانستهایم، مانند کشورهای پیشرفتهی جهان اول، حرفی برای گفتن داشته باشیم؟)))
نوشتهی مذکور اعترافهای تلخ و تکاندهندهای بود که میبایست دربارهی آن بسیار تعمق کرد.
بهخوبی میدانیم برخی از واژگان زبان فارسی عربی است و چندین واژهی عربی با واژگان فارسی هم لفظ است اما با دیگر حروف نوشته میشوند که ما با همین دیگر حروف میتوانیم، معنای دقیق را دریابیم، حال عزیزانی که بیشتر از نوک دماغشان را نمیبینند و موافق تغییر خط زبان فارسی هستند و میگویند؛ خط رومیایی میتواند، بهجای الفبای فارسی بکار گرفته شود، پاسخ دهند، در صورت وقوع چنین پدیدهای، واژگان هملفظی که در نوشتار به یکگونه نوشته نمیشوند، چگونه باید به خط رومیایی برگردانده شوند؟
این بزرگواران میگویند؛ مثلا واژگان "ص. س. ث" که به یکگونه بهلفظ درمیآیند، چرا باید دارای سهنوع حرف باشد؟ بله، این حقیر نیز همین نظر را دارم، چرا باید چند نوع حرف با یکلفظ داشته باشیم؟ یکی از شاخصها و مزایای تغییر خط به رومیایی همین است. درست است که این معضل با تغییر خط، اصلاح میشود اما در کنارش مشکلهای دیگری آفریده میشود. برای نمونه، مردم کاربرد واژهی "اثاث" و "اساس" را در نوشتارها از حروف "ث" و "س" شناسایی میکنند و اگر بخواهیم، هر دو واژه را به لاتین بنویسیم، میشود: (asaas) یا به خط رومیایی میشود؛ (Asãs) بسیارخب، اینکه بیشتر به عذر بدتر از گناه ماننده است تا اقدامی اصولی و اساسی! چراکه هر دو به یکگونه نوشته میشوند و شناساییشان مشکلتر میشود (دستکم با الفبای فارسی هر دو واژه را میتوان بهوسیلهی حروف "ث" و "س" از یکدیگر تمیز داد) و اگر میگویند؛ تفاوتی در طرز نوشتار رومیایی ایجاد میکنیم، باید گفت؛ تازه برمیگردید، به خانهی اول! یعنی همان "س" و "ث" در "اساس" و "اثاث"
به نمونههای زیر دقت بفرمایید:
آلی. عالی (aali) یا (ãli)
آری. عاری (aari) یا (ãri)
آکل. عاکل (aakel) یا (ãkel)
آجل. عاجل (aajel) یا (ãjel)
امارت. عمارت (emaarat) یا (emãrat)
امل. عمل (amal)
ایلام. عیلام (ilaam) یا (ilãm)
اثاث. اساس (asaas) یا (asãs)
القا. الغا (elghaa) یا (elghã)
انتساب. انتصاب (Entesaab) یا (Entesãb)
برائت. براعت (Barãat)
پرتقال. پرتغال (Porteghaal) یا (Porteghãl)
تالم. تعلم (taállom)
تحلیل. تهلیل (tahlil)
تراز. طراز (taraaz) یا (Tarãz)
تفریق. تفریغ (بهمعنای فارغ کردن) (tafrigh)
تحدید. تهدید (tahdid)
ثواب. صواب (savaab) یا (Savãb)
"جاری" بهمعنای؛ "روان" و "جاری" بهمعنای؛ (زن برادر شوهر) [هر دو دارای یک طرز نوشتارها اما با دو معنای مختلف]
جزر. جذر (Jazr)
حال. هال (haal) یا (hãel)
حایل. هایل (بهمعنای ترسناک) (haael) یا (hãel)
حمزه. همزه (Hamze)
خار. خوار (khaar) یا (khãr)
خاستن. خواستن (khaastan) یا (khãstan)
رازی. راضی (Raazi) یا (Rãzi)
قاری، غاری (Ghaari) یا (Ghãri)
گزار. گذار (Gozaar) یا (Gozãr)
متبوع. مطبوع (matbooë)
محجور، مهجور (mahjoor)
منسوب، منصوب (mansoob)
ناحی. ناهی (naahi) یا (nãhi)
خوانندگان محترم گمان نکنند که واژگان مشابه لفظی زبان فارسی به همین تعداد اندک محدود میشود، نه، چراکه تعدادشان بیشتر از اینهاست و من تنها بهترتیب حروف الفبایی، به نمونههایی که ابتدابهساکن در ذهنم نقش بست، اشارت کردم!
همانطور که ملاحظه فرمودید؛ برگرداندن واژگان مذکور از خط فارسی به انگلیسی یا رومیایی چیزی شبیه به موارد فوق میشود و همانگونه که از نظر گرامیتان گذشت، هر دو واژهی مشابهِ تلفظیِ فارسی به یکگونه به خط لاتین یا رومیایی برگردانده میشوند!
البته این درست است که از فحوای جمله میتوان معنای واژهی اصلی را دریافت اما این کلامی است که خودشان بر زبان جاری کردهاند که؛ [چگونه میبایست بدون نشانههای حرکت فتحه، کسره و ضمه بفهمیم، در فلان جمله، منظور "در" است یا "دُرّ" یا اینکه؛ منظور "سَر" است یا "سِرّ" و ...]
یکی دیگر از شاخصها و امتیازهای تغییر دبیره به رومیایی این است که دیگر دربارهی جدانویسی واژگان مرکب بحث و دعوا نداریم یا مثلا واژهی "به" در میانوندها به واژهی بعدی وصل شود، یا جدا نوشته شود! مانند؛ "روبهرو" و "روبرو" یا "سربهسر" و "سربسر" یعنیاینکه دیگر نیاز به مصوبهای مربوط به نوشتار نیست.
یکی دیگر از امتیازهای تغییر خط این است که قرار دادن همزه بهروی "های" ناملفوظ از میان میرود و خط با لفظ منطبق میشود. مانند بحث نوشتن "خانهی" و "خانهء"
دیگر مزیت تغییر خط به رومیایی این است که "واو معدوله" از میان میرود و واژگانی نظیر؛ (خواب، خواهر و ...) مطابق تلفظ دقیقشان نوشته میشوند؛ (Khãb، Khãhar) اما همین اقدام جایجای مشکل ایجاد میکند، مانند؛ (خواستن و خاستن) که هر دو به یک گونه نوشته میشوند؛ (Khãstan)
یکی دیگر از مزایای تغییر خط این است که حروفی مانند؛ (ا. ع) و (ت. ط) و (ث. س. ص) و (ح. ه) و (ذ. ز. ض. ظ) و (ق. غ) که از حیث تلفظ مانند یکدیگرند، به یکگونه نوشته میشوند! یعنی؛ (A. T. S. H. Z. Gh)
میگویند؛ با الفبای فارسی نمیتوان واژگان "کِرم" و "کِرِم" و "کَرَم" و "کُرُم" را از یکدیگر تمیز داد اما نمیگویند با خط رومیایی چگونه میتوان دو یا چند واژهی همشکل اما دارای معانی متعدد را از یکدیگر تمیز داد! در حقیقت این رومیایی کردن بیشتر به مومیایی کردن واژگان ماننده است تا زنده کردن نوشتار تلفظی!
بله، در صورت رومیایی شدن خط، خوانندگان به راحتی میتوانند، دو واژهی یکشکل مانند؛ (کُلُفت) و (کُلفَت) را از یکدیگر تمیز دهند اما پاسخ دهند، این خط چگونه میتواند از پس واژگانی که دارای یکطرز نوشتارند، برآیند. مانند: "جاری" بهمعنای؛ "روان" و "جاری" بهمعنای؛ (زن برادر شوهر) یا "ماهی" بهمعنای (ماهی دریا) و "ماهی" بهمعنای (یک ماه) و از این دست واژگان!
و اگر بخواهند، بگویند؛ از فحوا میتوان تشخیص داد، در پاسخ میتوان گفت؛ جانا از زبان ما سخن میگویی؟ همانطور که الفبای فارسی مشخص نمیکند، منظور کدام "جاری" یا "ماهی" است، خط رومیایی و هیچ خط دیگری نیز نمیتواند، منظور را بدون توجه به فحوا تعیین کند، بنابراین گروه موافق تغییر خط که جایجای گفتهاند؛ با تغییر خط اینگونه مشکلهای نوشتاری و زبانی به پایان میرسند، اینجا در یافتن راهی اصولی، به کوچهی بنبست میرسند!
یکی دیگر از مزیتهای تغییر خط به رومیایی، برداشته شدن (هایناملفوظ) است که از حرف واژگان میکاهد و حرف بدون لفظ از میان میرود.
[البته اکثر مردم زمانیکه میخواهند، واژگانی را که به (هایناملفوظ) مختوم شدهاند، به خط لاتین بنویسند، در پایان از حرف h بهره میبرند که کاملاً نابجا و اشتباه است. مثلاً "پروانه" را (parvaneh) مینویسند]
یکی دیگر از مزیتهای تغییر خط در این است که میتوان در سرودهها مثلا (باغ و اجاق) را همقافیه کرد. چون حرف "روی" در هر دو واژه دارای یک تلفظ است و در اینجا متعصبانی که میگویند؛ طرز نوشتار نیز در ایجاد قوافی دخیل است، به بنبست میرسند. همینطور متعصبانی که وصل (ع) به ماقبل را حتا در صورت خوش نشستن در وزن شعر نیز مردود و باطل میشمارند، بهتزده بر سر جایشان مینشینند و درمییابند که در زبان فارسی همزه و (ع) هملفظاند و وزن شعر آهنگی سماعی است، نه نوشتاری!
(البته فراموش نمیکنیم، گاه وصل همزه هم در وزن شعر خوش نمینشیند و در چنین حالتی باید از اتصال صرفنظر کرد)
انواع حرف (واو) در مقالهی مذکور نوشتیم؛ واجِ "و" از حیث تلفظی بر چهار گونه است اما جز (اُ) بقیه به یک شکل نوشته میشود و مشکلی در خواندن واژگان بهوجود نمیآید:
یک؛ (اُ) مانند؛ تلفظ حرف "س" مضموم در (سُکوت) یا تلفظ (واو عطف و ربط) زبان فارسی
دو؛ (او) مانند؛ تلفظ هجای بلند "کو" در (سکوت)
سه؛ (اوْ) مانند؛ هجای بلند "شُوْ" در (شوْق)
چهار؛ تلفظ حرف (واو عطف و ربط) زبان عربی مانند حرف (وَ) در عبارت: (احمد وَ علی)
حالا اگر بخواهیم واژگان مذکور را به خط رومیایی بنویسیم، باید از چهار نوع حرف بهره ببریم، یعنی؛ (o, ö, va, ø) و البته بستگی دارد که تنظیمکنندگان کدامیک از حرفها را برگزینند!
اگر به مطلب فوق کمی با دقت نظر بیندیشیم، میبینیم، تعداد حروف زبان فارسی زیاد و فراگیریاش کمی سخت میگردد.

موردی دیگر که از اهمیت چندانی نیز برخوردار نیست و تنها بهمنظور اطلاع بهعرض مخاطبین رسانده میشود، سرودهی حافظ شیرازی است که آن را از دو سو میتوان خواند اما در صورت رومیایی شدن خط، دیگر این کار میسر نیست. یعنی میشود؛
Show hamrahe bolbol be labe har mahvash
Shekkar be tarãzooye vezãrat barkash
دو. مشکلهای پیشبینی نشدهی ناشی از تغییر خط (غیر فنیادبی)
اولین و بدترین تاثیری که تغییر خط میتواند، از خود به جای بگذارد، این است که چند صد هزار کتاب با الفبای فارسی که در کتابخانهی ملی نگهداری میشوند، بیمصرفتر میگردند و برای خوانش میبایست به خط جدید نوشته شوند که هرگاه در چند نسل بعد کسی خواست کتابی را مطالعه کند، در خواندن آن دچار مشکل نشود، نه اینکه برای خواندن مستشاری را به استخدام خود درآورد! آیا این زمانبر و پرخرج نیست؟
کتابهایِ الکترونیکیِ بهخط فارسی از رونق میافتند و دوباره با خط جدید میبایست اصلاح شوند. همچنین مطالب علمی، تاریخی، ادبی، پزشکی و ... اینترنتی را باید از نو با خط جدید نوشت. در اندک مدتی تمام کتابهای تاریخی، علمی، ادبی که هماکنون بهعلت عدم خرید مردم، گوشهی کتابفروشیها خاک میخورند، اوضاع بدتری پیدا خواهند کرد. چون بسیاری از جوانان بهمنظور نوپذیری و اینکه سریعتر خط جدید را فراگیرند، به سراغ کتابهای بهخط رومیایی میروند. ضمنا مشکل بزرگتری نیز وجود دارد که آن "گرانی و وضعیت کاغذ" است و ناشران از آن بهبعد کمکم میبایست کتابهای خود را با خط جدید چاپ کنند که تغییر سیستم کاریشان نیز پرهزینه خواهد بود. نکتهی مهم دیگر اینکه؛ آثار خطی و خطاطیهایمان از رونق میافتد و این خسارتها جبرانناپذیر خواهند بود.
دومین تاثیر بدی که تغییر خط از خود بهجای میگذارد، این است که تمامی نوشتههای مغازهها، مدارس، آموزشگاهها و علائم راهنمایی خیابانها و ... می بایست به خط جدید نوشته شود که بسیار پرخرج و زمانبر خواهد بود. یعنی سالیان درازی که با لاتیننویسی برخورد شده بود، دوباره میبایست عکس آن عمل شود!
سومین اثربخشی و یکی از مهمترین تاثیرها این است که بچههایی که مثلا تا سوم دبستان درس خواندهاند، بلاتکلیف میشوند و دو سه نسل بعد هنگامیکه کسی مثلا به آرامگاهها بهویژه خاک بزرگان مانند؛ (فردوسی، سعدی و حافظ) سر میزند و نمیتواند، مطالب روی سنگ و اطراف گور را بخواند، شوکه میشود و گمان میکند، یا به خواب مرگ پیوسته و یا به گذشتههای دور سفر کرده و یا به شهر مردگان قدم نهاده است، چراکه تغییر خط به مثابه بیسواد شدن ناگهانی مردم حال و گیج شدن دو سه نسل بعد است که آثارخوانی برایشان غیرممکن میشود و اگر بخواهند، ترجمهای برای سنگها و مکانهای اطراف در نظر بگیرند، مدت زیادی را باید صرف این کار کنند که اضافه بر آن بسیار پرخرج هم خواهد بود!
یکیدیگر از زیانهای تغییر خط در این است که دانشآموزان بهطور ناگهانی از درس عقب میمانند و نمیتوانند، بهراحتی مطالب ادبی، تاریخی، علمی و ... را فرا بگیرند و باید چند دهه دو خطه به تحصیل بپردازند و برای نسل کنونی نیز میبایست دوباره نهضت سوادآموزی را در نظر گرفت. ضمنا گروهی هرگز نمیخواهند، خط جدید را فرا بگیرند، مانند عدم پذیرش واژگان پیشنهادی و تصویب شدهی فرهنگستان بهوسیلهی مردم و این بدان معناست که میبایست برای از بین بردن خط کنونی تلاش گستردهای را آغاز کرد.
راستی، فراموش نشود که با این خط کموبیش میتوانیم، نوشتههای عربی را بخوانیم و چیزهایی دریابیم.
البته اینها که ذکر کردم، نمونههای کمی از امتیازها و مشکلهای تغییر خط است و قطعاً موارد مربوطه بیشتر از اینهاست!
نتیجهی نهایی اینکه؛ به موافقان تغییر خط باید گفت:
لطفا قبل از اینکه به صدور فتوای ادبی بپردازید، کمی به موارد مربوطه به تغییر خط باتعمق بیندیشید!
کرج ۲۲ بهمن ۱۳۹۱ بازبینی و اضافهها و تغییرها آذر ماه ۱۴۰۰
فضل الله نکو لعل آزاد
گنجور شعر
●
●